
محمد ظاهر شاه، بهتدریج از قالب شاه جوان و کمتجربه بیرون آمد و به رهبری تبدیل شد که حاضر شد دایره قدرت را فراتر از خاندان خود بگستراند. او برای نخستین بار، زمام نخستوزیری را به دست کسانی سپرد که از خویشان نبودند؛ حرکتی نادر در سنتهای درباری آن زمان.
فرارو- نام محمدظاهر شاه، واپسین پادشاه افغانستان، هنوز هم برای بسیاری از افغانها تداعیگر روزگاری آرام، باثبات و آمیخته با نوعی شکوه سلطنتی است؛ دورانی که در پسِ آن، دههها طوفان و خون و خاکستر بر سرزمینشان سایه انداخت.
به گزارش فرارو، ظاهرشاه در آبانماه سال ۱۳۱۲ شمسی، پس از ترور پدرش نادر شاه، تنها در نوزده سالگی بر تخت سلطنت نشست. سلطنتی که چهل سال به درازا کشید و در دو فصل متفاوت رقم خورد؛ نخست با نفوذ عموها و بزرگان خاندان سلطنتی و سپس با پادشاهی مستقلتر، جسورتر و مدرنتر از پیش.
محمد ظاهر شاه، بهتدریج از قالب شاه جوان و کمتجربه بیرون آمد و به رهبری تبدیل شد که حاضر شد دایره قدرت را فراتر از خاندان خود بگستراند. او برای نخستین بار، زمام نخستوزیری را به دست کسانی سپرد که از خویشان نبودند؛ حرکتی نادر در سنتهای درباری آن زمان.
در حوزه اجتماعی، ظاهر شاه یکی از نخستین چهرههایی بود که پس از امانالله خان، دوباره موضوع کشف حجاب را، این بار با نرمی و تدبیر، به جریان انداخت. او تغییر را از درون حکومت آغاز کرد؛ از زنان وزرا و مقامات خواست تا چادر و چاقچور را کنار بگذارند. تحولی تدریجی که در نهایت، جامعه را نیز با خود همراه ساخت.
اما کارنامه او فقط در سیاست و اصلاحات اجتماعی خلاصه نمیشود. افغانستان در دوران او رشد اقتصادی قابل توجهی را تجربه کرد. بانکها یکی پس از دیگری تاسیس شدند، تجارت با خارج رونق گرفت و صادرات، هرچند بیشتر شامل مواد خام بود، اما گستردهتر از همیشه به جریان افتاد.
یکی از لحظات خاص دوران پادشاهی او، سفر رسمی به ایران در سال ۱۳۴۲ بود؛ سفری که تصویر آن هنوز در آرشیوهای تاریخی برق میزند. در ۲۸ شهریور، ساعت ۱۱ و نیم پیش از ظهر، هواپیمای حامل پادشاه افغانستان و همسرش، ملکه حمیرا، در فرودگاه مهرآباد تهران فرود آمد. شاه ایران، محمدرضا پهلوی، به همراه فرح، شخصاً به استقبال آمده بودند.
استقبال شاه ایران از محمدظاهر شاه و همسرش ملکه حمیرا در فرودگاه مهرآباد در سال ۱۳۴۲
محمد ظاهر شاه پس از سقوط سلطنت، سالها در تبعید زیست، اما نامش همچنان در حافظه مردم زنده ماند. او را «پدر ملت» خواندند؛ لقبی که نه تنها سیاسی، بلکه از جنس احساسات عمومی بود و شاید همین محبوبیت خاموش بود که در سالهای جنگ و هرجومرج، بسیاری از مدعیان قدرت، تلاش میکردند نام او را بر زبان بیاورند بلکه سهمی از مشروعیت آن روزهای آرام را برای خود بخرند.
محمد ظاهر شاه، در نهایت در سال ۲۰۰۷ میلادی، در غربت چشم از جهان فروبست، اما خاطرهاش همچنان در قلب کسانی زنده است که روزگار او را، نه فقط سلطنتی پادشاهانه، که فصل طلایی افغانستان میدانند.